خاطره زایمان
دست و پام یخ زده بودن . نمیدونم فشار من افتاده بود یا بخش زایمان خیلی سرد بود . تا رسیدم یه فرمی رو پر کردم و امضا دادم و بعدش بهم گفتن برو لباساتو در بیار و این گان واین دمپایی رو بپوش و برو دستشویی تا مثانت خالی بشه ولی من سه چهار بار رفتم دستشویی نمیدونم واسه استرس بود یا سرما چون 8 ساعت بود که هیچی نخورده بودم آخخخخخخخ یادم نبود که شده بود 9 ساعت بعدش یه خانم مهربونی اومد و روی شکمم یه ژلی مالید ( واااااااااای خیلی یخ بود یعنی لرزیدمااااااااا ) و بعد شیو کرد و یه خانمه دیگه که اصلا مهربون نبود اومد برام سوند گذاشت ( وااااااااااااای یعنی درد داشتاااااااااااا ) میگما یعنی نمیشد نقش این دوتا خانمو باهم عوض میکردن که مهربونه بیا...
نویسنده :
مامی رهی
5:25